یکی از استادان رشته هنری دانشگاه ... جوان سی و چند ساله ای هست که ... خیلی با جدیت و محکم کلاس را اداره می کنه... شاید همین کم تجربگی در اداره کلاس ... یا جدی و سخت گیر بودنش باعث شده که ... چند تا دانشجوی ناراضی زبان به فحاشی باز کنند.... لذا استاد یکی از دانشجوها را که خانمی میانسال بوده ... به دلیل فحاشی از کلاس بیرون میکنه ... خانم هم میره به کمیته انضباطی شکایت میکنه که .....این اقا فساد اخلاقی داره و ... مزاحمت ایجاد کرده ........ سه نامه ی امضا دار هم از سه شخص معتبر ضمیمه میکنه ... که اون ها هم حرفهای خانم را تایید کردند........ و کمیته انضباطی هم استاد را احضار میکنه و توضیح میخواد......
استاد دنبال قضیه را سفت و سخت میگیره .... و دانشجوش را تهدید میکنه... به شکایت کیفری ... آوردن کارشناس خط برای اثبات جعلی بودن اون سه نامه ... و وکیلش را میاره و .....خلاصه اون خانم و دوتا دوستاش .... مجبور به اعتراف میشن که ...امضاها را جعل کردن و خودشون نوشتن ... و وقتی از شخص اصلی سوال میشه که .... چرا اینکار را کردی ........می فرمایند که چون از دست استاد عصبانی بودم!!!!....
یعنی به همین راحتی و صرفا برای تخلیه عصبانیتش ... به خودش اجازه داده که با حیثیت و آبروی استادش بازی کنه .... و به صورت رسمی بهش تهمت بزنه .... که اگه این استاد محکم نبود و ....... حواسش جمع نبود .... سوء سابقه و پرونده ای براش درست میشد که ... عمری باید دنبال بازگشت ابروش می دوید !!...
یعنی برای افرادی مثل این سه دانشجوی خلافکار ...ابرو و حیثیت دیگران مهم نیست ....... ابزاریه برای گرفتن انتقام ... یا اهرم فشار ...یا تخلیه عصبانیت !!
حالا فرض کنید که این کسی که بهش تهمت ناموسی زده میشه ..... یک خانم متاهل باشه ........... احتمالا همین منجر به قتلش میشه!!!