۱۰-

امروز از کارطراحیم راضی بودم....البته نه صد در صد ... ولی ۸۰ درصد رضایت خودم را در پی داشت!... بخصوص که استاد گرام روی طرحم اتود نزد ....یعنی دوتادونه زد و گفت عالیه!.... گفت دیگه باید بهت چشم رو یاد بدم (آخه فعلا فقط ابرو می کشیدم)... روزی که ابرو را بهم یاد داد گفت...ابرو یه کم سخته ...یعنی از بقیه سختتره .. اما امروز که داشت طراحی چشم رو به یه هنرجوی دیگه یاد می داد.... هی میگفت چشم خیلی سخته ...بخصوص عنبیه اش.... خلاصه که نفهمیدم بالاخره چی آسونه!!......

دو جلسه دیگه برم ...یعنی شنبه و ۴ شنبه هفته بعد .ترمم تموم میشه ...موندم ثبت نام کنم ؟ نکنم؟ دو روز درهفته بکنم یا یه روز در هفته ؟..

تکلیف دانشگاهم که معلوم نیست .....نمیدونم مرکز ۳۱ بهم کلاس میده یا نع !.....پگاه هم که خدا بیامرز شد و رفت ....ههعععععععییییییی روزگار!!

احتمالا کلاس کم خواهم داشت ... و اگه اینطور باشه ...میتونم طراحی رو ادامه بدم ....... باید ببینم تا کجا حوصله ام می کشه ....

اما اون تابلو برجسته ها را بیشتر فک کنم  ...ثبت نام نکنم دیگه ...اخه خیلی شهریه اش زیاده ...۵ جلسه که روی هم شده ۸ ساعت ... ۶۰۰ تومن گرفته .... دوتا تابلوی ساده یاد داده و تحویل داده ..... ترم بعدی میکه ماسوله رو کار می کنیم و خونه هاش رو خودت باید بسازی و ... همین یه تابلو هست .......گفت هفته ای یه روز میای چون باید خونه زیاد بسازی .... فعلا که نمیدونم ...مرددم ......خوب شد رفت دماغشو عمل کنه ....... حداقل تا وسط شهریور وقت دارم فک کنم ببینم .میصرفه یا نع !

یه ساعت دیگه هم باید برم خونه بابا........

دیروز رفتیم عیادت خاله که اومده بودن خونه .....گرچه ضعف و بی حالی و دردشون زیاده ...اما من فک میکنم روی هم رفته خوب بودن .....بعد از این عمل سخت ... خب طول میکشه تا کم کم به حالت عادی برگردن ........

بعدشم مهربان همسر گفت ...شام بریم بیرون ........زنگ زدم  اخوی گرام .........گفت باشه ... با بقیه هم هماهنگ کرد و ما هم اولویه و کالباس و باگت و نوشابه و سایر مخلفات خریدیم و ........رفتیم پارک ....... دور همی خوب بود...... تنوعی بود ...هوا هم دست اخر یه نمه خنک شده بود......