به دنبال یک فریم شاد

به دنبال یک فریم شاد

ثبت دقایق خوب و شاد زندگی من... در فریم های کوچک وبلاگ
به دنبال یک فریم شاد

به دنبال یک فریم شاد

ثبت دقایق خوب و شاد زندگی من... در فریم های کوچک وبلاگ

۴۰- امروز پر خاطره...

امروز روزخیلی خوبی بود ... چون  حال همه مون خوب بود... جون تقریبا همه ی روز همه باهم بودیم ... چون  تونستیم کمی تفریحات سالم داشته باشیم .. و از همه مهمتر چون  همه ی اینا باعث شد دلهامون شاد بشه و باشه ....

قبل از ظهر مهربان همسر پیشنهاد کرد که امروز کلا خانوادگی بریم بیرون ... و خوش بگذرونیم ... ما هم از خدا خواسته قبول کردیم ... البته به جز دختر بزرگه که گفت درس داره و موند خونه ......

ما سه تا اول رفتیم  فودکورت مجتمع سبحان واسه ناهار .... و خوشبختانه ناهار خوبی خوردیم .....من استیک سفارش دادم و  چون اول بار بود از اونجا غذا می گرفتم ... مطمن نبودم چی از اب در میاد ....ولی شانس اوردم و واقعا خوب و خوشمزه بود .....

بعدش قرار شد بریم تاتر شهر .....برای دیدن تاتر ... اما وقتی رسیدیم ...خیلی زود بود ..تاثر ساعت ۱۹ و نیم شروع میشد و ما ۴ ساعت باید معطل می موندیم .....تصمیم گرفتیم بریم سینما ....... ولی فیلمی که به درد هر سه مون بخوره ...یافت نشد ......این شد که رفتیم کافی شاپ ... یه جای دنج و زیبا در خیابون ویلا..... بعد هم  برگشتیم محله خودمون و ....رفتیم خانه استاد انتظامی .......

البته برای دیدن تاتر رفتیم اونجا ... اما گفتن تاتر ساعت ۲۱ شروع میشه...... در عوض رفتیم موزه استاد را دیدیم ....... برای من که خیلی خیلی جالب بود ........ فکر میکنم اقای انتظامی با تبدیل خونه ی قدیمی شون به یک مکان فرهنگی - هنری .... خیلی کار خوب و بزرگی کردن ... و گرچه جای کار زیادی هست برای بهتر کردنش .... اما در همین حد هم ...واقعا جالب بود.......

بعد برگشتیم خونه و کمی استراحت کردیم و ... باز ساعت ۸ شب رفتیم خانه -موزه استاد انتظامی  جهت دیدن تاتر.... اینبار دختر بزرگه هم باهامون اومد ....

اسم تاترش بود : امشب فقط برای تو ........ براساس دو نمایش اواز قو و خواستگار چخوف.... یه چیزی درست کرده بودند ... با ۴ تا بازیگر که یکی شون ... اقای بنفشه خواه بزرگ بود.... تاتر خیلی خوبی نبود ... اما از هیچی بهتر بود ..... یه جاهاییش کمی خندیدیم ...

بعد از نمایش هم  دور دوری کردیم و برگشتیم منزل ... ساعت نزدیک ۲۳ بود ... و از اون وقت هم اومدم سراغ لپ تاپ....

هر از گاهی یه روز خوب در کنار خانواده و دورهم بودن ...واقعا می چسبه ... حتی اگه کمی هزینه بر باشه ....